بدون شرح
بدون شرح

سلامتی اون بابایی که دختر کوچولوش زنگ زد بهش گفت:

بابا داری میای خونه شیرنی میخری؟؟؟

جیبشو نگاه کرد و دید نمیتونه!!

ماشینشو زد کنار خیابون

پیاده شد آروم و با خجالت گفت: آزااااااادی آزااااادی 2 نفر...



[ پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, ] [ 13:47 ] [ mehdi ] [ ]